حجاب حق من ، انتخاب من ، زندگی من

چادر عزیزم؛ تو فرم عاشقی منی.... هرکه مرا ببیند میفهمد که من عاشق حضرت مادر شده ام

حجاب حق من ، انتخاب من ، زندگی من

چادر عزیزم؛ تو فرم عاشقی منی.... هرکه مرا ببیند میفهمد که من عاشق حضرت مادر شده ام

سلام....
این وبلاگ درموردحجابه....چیزی که متاسفانه توجامعه مون روز به روز داره کمرنگ و کمرنگ ترمیشه...
اما گاهی اوقات سعی می کنم یه زنگ تفریح کوچولو داشته باشیم و درمورد چیزای دیگه هم مطلب قرار میدم...


.
#همیشه_عشق_باشد_همیشه_برکت
#پروازی_ام
.
.

کلمات کلیدی

۳۹ مطلب با موضوع «چادر وحجاب» ثبت شده است

۰۵
شهریور
یعنی شما چادری هاهمه چی تون درسته و ماها که چادر سرمون نیست کافریم و از خدا بی خبر؟
این سوال خیلی از خانم های بد حجاب و بی حجابه که گه گاه از ما چادری ها می پرسن...
و احتمالا دوستان هم پوشش من هم تا به حال با این سوال مواجه شده اند..
 نه...!من چادری همه ی کارها و اعمالم درست نیست و قطعا و یقینا شما کافر و از خدا بی خبر نیستید.
اما...من چادری سعی میکنم این کاری رو که خدا ازم خواسته وهیچ سختی و زحمتی برام نداره رو درست انجام بدم
 تا بتونم به خدا بگم: خدایا من یه قدم اومدم طرفت ...
واسه ی بقیه قدم ها و رد شدن از پل گناه ها دستمو بگیر و یاری ام کن..!
و بعد این دست خداست که دستتو میگیره و می بردت جلو...
آخه خود خدا قول داده که اگه یه قدم بری طرفش..قدم ها به طرفت بر می داره...
واونوقت چیز هایی رو میبینی و حس میکنی که تا قبل از این حس نکرده بودی...
 من با پوشیدن چادرم به خودم و خدا ثابت می کنم که می خوام خدایی بشم و به معنای واقعی کلمه...
...یک بنده واقعی...!
 واین یک راز بود بین منو چادرم و خدا
 ...که الان دیگه یه راز نیست...
 شده یه فرمول برای هر چه بهتر خدایی شدن و بندگی کردن...
 به امید ظهور مولای همیشه حاضر و منتظرمون... اللهم عجل لولیک الفرج.
  • همنام مادر سادات
۰۵
شهریور
نتیجه اش زیباست وقتی این دو را پیوند می زنیم؛
اینکه فرمودند: زکات زیبایی پاکدامنی ست
و اینکه پرداخت زکات دارائیت را افزون می کند.
 حالا آنان که زیبایی بیشتر می خواهند، بسم الله!!!!
  • همنام مادر سادات
۰۵
شهریور
در زمانی که شأن و ارزش، به لباس و ماشین است
 تـــو چادری بمان، ثابت کن ارزش واقعی این است.
 مقام معظم رهبری: مردم ما چادر را انتخاب کرده‌اند. البته ما هیچ وقت نگفتیم که «حتماً چادر باشد، و غیرچادر نباشد.» گفتیم که «چادر بهتر از حجابهاى دیگر است.»
 ولى زنان ما مى‌خواهند حجاب خودشان را حفظ کنند. چادر را هم دوست دارند.
 چادر، لباس ملى ماست.
چادر، پیش از آن‌که یک حجاب اسلامى باشد، یک حجاب ایرانى است. مال مردم ما و لباس ملى ماست
منبع:http://2seyyede.mirzabeigi.com/
  • همنام مادر سادات
۰۴
شهریور
چادر مشکی و تاریخچه آن (دانستنیهایی درباره چادر) این روزها که هنوز بحث پوشش در جامعه داغ است ,چادر مشکی همچنان از سوی محافل رسمی بعنوان بهترین حجاب برای خانمها مطرح می شود خصوصآ اینکه طرح جدیدتری از ان بعنوان چادر ملی که ازادی عمل بیشتری را برای استفاده کننده از ان فراهم می نمایددر دسترس هست که به نظر می رسد مورد اقبال بیشتری دربین خانم هایی که از این پوشش استفاده می کنند قرار گرفته است.می گویند نوعی پوشش چادر مانند در دوران هخامنشیان در بین زنان ایرانی مرسوم بوده است این پوشش بصورت پارچه ای با حاشیه دوزی , اویزان از پشت تاج خانم های هخامنشی بوده است البته نه به بلندی چادرهای امروزی ! اما بهتر است بدانیم که چادر بعنوان حجاب بیشتر از زمان صفویان رواج یافت همچنانکه در همین دوران مذهب شیعه بعنوان مذهب رسمی انتخاب و ائین های عزاداری نیز در همین دوران مرسوم گشت.البته چادری که در ان زمان مورد استفاده بوده است بیشتر به رنگ سفید, بنفش و ابی بوده و چادر مشکی بیشتر در ایام محرم مورد استفاده بوده است.جالب است بدانید که پس انتشار کتابی بنام "ازاده خانم" اثر  پیر لوتی  که داستان ارتباط یک سیاح اروپایی با خانمی مسلمان را در امپراطوری عثمانی روایت می کرده و بدنبال ان در حدود سال ۱۲۹۸ (ه.ق) نارضایتی سلطان وقت عثمانی , سلطان عبدالحمید خان از این موضوع , بدستور او از ان به بعد خانمها چادرهای رنگی را در استانبول کنار گذاشتند ومجبور به استفاده از چادر مشکی و پیچه برای پوشاندن صورت خویش گردیدند و این تحول پوششی به تدریج به سایر بلاد اسلامی از جمله تبریز سرایت و از انجا به دیگر شهرهای ایران راه یافت.این راهم باید اضافه کرد با توجه به تنوع قومی در ایران و اینکه هرکدام از این قوم ها پوشش خاص خود را دارند چادر مشکی بیشتر در شهرها رواج یافت. بد نیست به این نکته هم اشاره کنیم که در خوزستان هم که چادر پوشش قومی انان محسوب می شود شکل وشمایلش در ان دوران با انچه که در شهرهای مرکزی تر رواج داشت متفاوت بوده است.                   اوج گیری انقلاب اسلامی در ایران نقطه عطفی برای چادر مشکی بود چرا که زنانی که تا ان زمان از چادرهای رنگی استفاده می کردند در ان هنگام انرا کنار گذاشتند, چادر مشکی بر سر کرده و در راهپیمایی ها شرکت کردند .نقل است از یک عکاس خارجی در ان دوران که:" زنان ایرانی با چادر مشکی مانند دریایی بودند که رژیم شاه را بلعیدند! " از اینجا به بعد چادر مشکی بیشتر از انکه یک پوشش باشد به نحو بارزتری نشانه ایدئولوژی و خط فکری به خود گرقت.در این میان بدنیست یک پرانتز باز کنم و درمورد مطلبی که در وبلاگ سه خواهر در مورد نحوه نگاه و رفتار عده ای از مردم به کسانی که از این پوشش استفاده می کنند, بگویم احتمالآ یکی از دلایل در مورد نگاه و رفتار بد جامعه نسبت به زنان محجبه همین  ایدئولوژیکی شدن این پوشش بوده است.(کسانی که مایل باشند می توانند به مطلب پرچم افتخار  وبلاگ سه خواهر مراجعه کنند) چرا که این نگاه ایدئولوژیکی استفاده کنندگان این پوشش را وابسته به جریانهای خاص با عملکردهای خاص معرفی می کند و خوب این طبیعی است که این پوشش برای بخشی از جامعه در عین غیر جذاب بودن, دافعه ساز هم می شود.حالا اگر این حالت یونیفرم مانند را در کنار نوعی دستوری و اجباری کردن این پوشش قرار دهیم می توانیم این شرایطی را که این دوستان در وبلاگشان به ان اشاره نموده اندرا درک نمود.در این که اجبار دافعه ساز است به یک مثال تاریخی نیز می توان اشاره کرد که گرچه در جهت دیگری بود اما روی دیگر سکه عملی است که در عصر حاضر در حال انجام است وان چیزی جز اجباری کردن لباس واحد برای زنان و مردان در دوران مدرنیزاسیون و اصلاحات دستوری پهلوی اول نیست. پس از انقلاب تغییراتی در استفاده از چادر بوجود امد که بیشتر مربوط به بهبود جنس چادر و استفاده از کش در میان دخترهای جوان بود که ازادی عمل بیشتری به انها می داد و نیز انان را با نسل قبلی متمایز تر می نمود.تا اینجا هرچه گفتیم در مورد بعد پوشش بود اما چادردر ایران بعد دیگری هم دارد و ان بعد اقتصادی قضیه است در این مورد قبلآ مطلبی را بنام"دو دوتا مساوی است با چهار !! " در همین وبلاگ در این مورد داشته ام اما در ادامه اطلاعات جدیدتری را می خواهم ارائه کنم و ان اینکه قیمت پارچه چادری در ایران از متری دو هزار تا ۸۰ هزار تومان در نوسان است و این در حالی است که تنها کارخانه تولید پارچه چادرمشکی در ایران بدترین کیفیت را از لحاظ محصولات داشته و تازه ایران سال گذشته پس از این همه سال به دانش فنی رنگرزی چادر مشکی دست یافته است و به احتمال زیاد این شامل همه فوت و فن کوزه گری نمی شود!!(قابل توجه کسانی که دانش هسته ای را بومی کرده اند(!!)) پس این پارچه ها از خارج وارد می شوند ان هم از جاهایی که حتی یک زن چادری نمی توانی بیابی! ژاپن , کره جنوبی و سو ئیس, که قیمت واقعی ان در انجا متری ۸۰ سنت است که در کشور ما به متری متوسط ۵ دلار می رسد که با توجه به واردات در حدود ۱۰ میلیون متر در سال در امدی هنگفت بالغ بر ۵۰۰ ملیون دلار را ایجاد می کند که با توجه به تفاوت قیمت بین محل تولید و مقصد کاملآ بدیهی است که سود اصلی به جیب واردکنندگان و دلالان می رود!! وباز همان مساله همیشگی پیدا کنید پرتغال فروش را؟ اینهم باید در ادامه حتمآ توضیح بدهم که انچه امد در جهت رد و یا تقبیح این پوشش  یا اصلآ بحث پوشش نیست چرا که حجاب و پوشاندن تن و بدن پیش از اسلام وحتی ظهور دین مسیح معمول بوده است , بلکه هدف ان است که با دید بازتری به انچه بعضی ها می گویند وتبلیغ می کنند نگاه کنیم.    منبع : این مطلب برداشت ازاد از مقاله خانم سعیده اسلامی بعنوان " چادر مشکی از حجاب برتر تا تجارت میلیاردی " می باشد که برای دیدن اصل مطلب  به روزنامه هم میهن مورخه ۲۴/۳/۸۶ صفحه ۱۲ و۱۳ می توانید مراجعه کنید
  • همنام مادر سادات
۳۰
مرداد
دقت که کرده باشی، چادر خودش همه را غربال می کند.
 شده است وسیله ی محک بسیاری از دختران و زنان سرزمین من.
 بچه تر که بودیم، وقت بازی که میشد، پارک که می رفتیم، مسابقه که می گذاشتیم، کوه که می رفتیم، ... مدام باید در کلنجار بودی ، هم با خودت و هم با دیگران. که وقتی دخترکان همسن و سالت چادر از سر بر می دارند - به راحتی - و مشغول بازی می شوند، تو هم می خواهی بازی کنی، اما با چادر.
 چادری که اصلا دوست نداری از سر درش بیاوری و این در حالیست که مورد شماتت یا سرزنش بزرگتر و کوچکتر قرار می گیری که : "وقت بازی چادرت رو دربیار، چه طوری می تونی با چادر بازی کنی؟"
 دبیرستانی که شدیم، مهمانی هایی که باید کمک می کردیم به بزرگتر ها، سینما که می خواستیم برویم، کوه که می رفتیم، ... مدام باید در کلنجار می بودی، با خودت و با دیگران.که "مگه با چادر می تونی سفره پهن کنی و کمک کنی؟ "
  یا "مگه با چادر می تونی ظرف بشوری؟"
 و "سینما می خوای با چادر بیای؟ ضایع است بابا. اونجا کسی اینجوری نمیره"
 "با چادر می خوای بری کوه؟؟؟ می افتی نمیتونی خودتو کنترل کنیا" و...
چادری که حتی به بهانه ی یک ساعت کار و فیلم و کوه نوردی هم حاضر نبودی درش بیاوری.
 چرا که در صورت نبودش، حس نبود چیزی و سنگینی نگاه های ناسالم دیگران شدیدا احاطه ات می کرد...
انگار باید در برابر این نگاه ها چیزی میداشتی که الان نداری و قرار است سنگینی نگاه هایشان کم کم شانه ات را خم کند...
 به دانشگاه که رفتیم، وسایلی که باید مدام دستمان می گرفتیم، کلاس ها و... و البته بهتر بگویم، جو دانشگاه ... مدام تو را به کلنجاری دوباره سوق می داد. کلنجاری با خودت و با دیگران.
باید می دیدی دختران جوانی را که روز اول با چادر می آیند و یک ماه بعد کم کم چادر از سرشان می افتد.
 باید می دیدی، به اجبار، دخترانی را که تا در دانشگاه از ترس ... (هرچیزی یا کسی) چادر سر می کنند و دم در، سریع چادر را از سر درآورده ، تا می کنند و وارد محوطه می شوند.
باید می دیدی دختران چادری ناراضی از چادر سر کردنشان را...
باید می دیدی ، به اجبار دخترانی را که به دلیل کمبود هایی که حس می کنند در برابر دختران بد حجاب دیگر، از چادری بودنشان شرم دارند. و برای جبرانش اکثر دوستانشان چادری نیستند.
 و تو همچنان دوست داشتی چادر از سرت نیفتد، نه به خاطر چادر که عزیزترینش می داری، به خاطر خودت که دانشگاه را با سالن مد اشتباه نگرفته ای و آمده ای تا صرفا درس بخوانی و فعالیت کنی، ...
 و به خاطر خودت که پسران دانشگاهتان ، تو را با عروسک های مد روز دانشگاه اشتباه نگیرند که بخواهند با هر بهانه ای نزدیکت شوند...
 و تو همچنان دوست داری درس بخوانی، کلاس بروی، طراحی کنی، کارگاه شرکت کنی، اردو بروی ، ... و زندگی کنی، با چادر!
 ازدواج که کردیم، مهمانی هایی که باید  به اجبار، خودمان را به عنوان تازه عروس زیبای رویایی فرض می کردیم تا در خانواده همسرمان، ناچارا بدرخشیم، رقابت هایی که با دختران و زنان دیگر ایجاد می شد و ما نا خواسته وسط ماجرا بودیم، سفرهایی که با فامیل می رفتیم، تولد ها و میهمانی هایی که شرکتمان در آنها اجباری بود، همه جا و همیشه باید مدام در کلنجار می بودی، هم با خودت و هم با دیگران.
 که تو هنوز دوست داری چادر حریم تو باشد با نامحرم
حتی اگر این نامحرم، فامیل باشد، که تو هنوز دوست داری چادر چتر حفاظ تو باشد از نگاه های گاه و بیگاه نامحرمانی که در اطرافت حضور دارند، که تو هنوز چادر سر کردنت را دوست داری چه مشکی اش باشد و چه رنگی که هر دفعه قرار است با رنگ لباس ها و روسری ات ست شود...
اما باید تحمل کنی وقتی می شنوی "چادر اذیتت نمی کنه؟"
 در حالی که تو دوست داری هنوز هم مهربان باشی و باعث اذیت دیگران نشوی، گرچه چادر تو را هم اذیت نمی کند. بلکه مهربان ترت می کند تا زنان دیگر در حضور تو آرامش داشته باشند همسرشان توجهش جلب نمی شود...
 اما با این همه؛ باید تحمل کنی وقتی می بینی دختران و زنان فامیل، گاه و بیگاه، با بهانه و بی بهانه، با کمال بی تفاوتی به دیگران و در اوج نامهربانی، چادر از سر در می آورند ، تا مثلا زیبایی هایشان مخفی نماند (حالا برای چه کسی معلوم نیست)
باید تحمل کنی حرف های زنان و دخترانی را که مدام شکایت دارند "اگر شوهرم چیزی نگه، میخوام چادرم رو بردارم. چادر به نظر من چیز اضافی ایه"
باید تحمل کنی ، وقتی تو چادر را دوست داری و با بودنش آرام می شوی،و البته مهربان تر... ...
 حتی اگر تنها مونث چادری کل مهمانی فامیلی تان یا جمع حاضر باشی
  • همنام مادر سادات
۲۹
مرداد
یکی از علماء میفرمودند: من یک وقت راجع به افرادی که بد حجاب هستند فکر میکردم حساب کردم و شمردم چند نوع بدحجاب داریم همه یک رقم نیستند
. 1- بعضی بدحجابها بسیار آدمهای خوبی هستند، منتها محیط خانوادگی وفامیلیشان بدحجاب بوده این هم هیچ غرضی نداشته واینجور بار آمده.
 2- بعضی ها مادرهایشان بدحجاب هستند و او هم یاد گرفته.
 3- بعضی ها مادرهایشان حجاب دارد این لج میکند.
 4- بعضی ها مساءله را نمی دانند که بی حجابی یا بدحجابی حرام است.
 5- بعضی ها مشکل روحی دارند.
 6- بعضی ها کمبود دارند.
 7- بعضی ها کُلاًمیخواهند به دین دهن کجی کنند.
 8- بعضی هاتقلیدی هستند مثلاً چون دختر خاله اش یا همسایه اش اینجوری است آنهم باید اینجور باشد.
 9- بعضی خیال میکنند تمدّن و تجدّداست.
 10- بعضی ها خانوادگی روانی و خیالی هستند.
 11- بعضی ها پول گرفته اند که فرهنگ بدحجابی یا بی حجابی را رواج دهند. و فرهنگ مبتذل غربی را در کشور مذهبی بیاورند و مردم را بی قید و بی بند و بار و بی دین و لامذهب بار بیاورند و هرکاری که میخواهند انجام دهند.
 12- بعضی ها بر اثر رفت و آمدها و روابط دوستانه و مسخره کردن دوستانشان... بی حجاب یا بدحجاب شده اند.   اندیشه قم
  • همنام مادر سادات
۱۲
تیر
ارزش چادرش را زمانی فهمیدم
که راننده تاکسی…او را خانم صدا زد…!!!
و دیگری راخانومی…!!
  • همنام مادر سادات
۰۸
تیر
چادری ها ♥ زهــــــــرایی ♥ نیستند!
اگر پهلویشان درد دین نداشته باشد…
چادری ها♥ زهــــــــرایی ♥ نیستند!
اگر عدو را با سیاهی چادرشان به خاک سیاه نکشانند…
چادری ها ♥ زهــــــــرایی ♥ نیستند!
اگر سیاهی چادرشان حرمت خون شهیدان را به عالمیان ننمایاند…
چادری ها ♥ زهـــــــــرایی♥ نیستند!
اگر منتظـــــــــر یوسف گمگشته ای نباشند…
چادری ها ♥ زهــــــــرایی ♥ نیستند!
اگر فکرشان،هدفشان،راهشان،نگاهشان،عشقشان و حجابشان ♥ فاطمی ♥ نباشد…

http://hejab00.blogfa.com/
  • همنام مادر سادات
۰۸
تیر
برادرم ، من در این گرمای تابستان چادر سر میکنم
 سخت است ولی تنها 3 ماه است
چادر آزادی حرکت و دستانم را می گیرد
 سخت است ولی  نه زیاد،
چادر سر کردن مسئولیت می آورد و انتظار
 ولی تمام اینها سخت تر از کار  تو نیست
 سخت تر از کار تو نیست که باید در تمام طول سال سر به زیر  راه بروی
و از میان شیاطین متحرک کوچه ها و خیابان ها
 از میان بانوانی که  نتوانسته اند خودنماییشان را کنترل کنند
سالم رد شوی
از تو سخت تر نیست که همیشه باید مراقب خودت باشی وقتی می  خواهی بیرون بروی یا فیلمی ببینی یا به اینترنت وصل شوی
زیرا  شیاطین  برایت کمین کرده اند .
از تو سخت تر نیست که در این هجوم بی مهابای  وسوسه های دلفریب و پلیدی های نا جوانمردانه باید پاک باقی بمانی.
 و خداوند مرد را قوی آفرید زیرا وظیفه ات بسی سنگین تر است و اگر در این آزمون ها پیروز شدی
مردی خدایی میشوی 

ازوبلاگhttp://hejab00.blogfa.com/
  • همنام مادر سادات
۰۸
تیر
می دونی ....!
!تا نچشند ، نمیفهمند...
چادر یک تکه پارچه نیست...
چادر انتخاب خداست برای زن و انتخاب زن برای خدا

!!ازوبلاگ:http://dokhtar-chadori.blogfa.com/
  • همنام مادر سادات