حجاب حق من ، انتخاب من ، زندگی من

چادر عزیزم؛ تو فرم عاشقی منی.... هرکه مرا ببیند میفهمد که من عاشق حضرت مادر شده ام

حجاب حق من ، انتخاب من ، زندگی من

چادر عزیزم؛ تو فرم عاشقی منی.... هرکه مرا ببیند میفهمد که من عاشق حضرت مادر شده ام

سلام....
این وبلاگ درموردحجابه....چیزی که متاسفانه توجامعه مون روز به روز داره کمرنگ و کمرنگ ترمیشه...
اما گاهی اوقات سعی می کنم یه زنگ تفریح کوچولو داشته باشیم و درمورد چیزای دیگه هم مطلب قرار میدم...


.
#همیشه_عشق_باشد_همیشه_برکت
#پروازی_ام
.
.

کلمات کلیدی

۱۷ مطلب در مرداد ۱۳۹۳ ثبت شده است

۳۱
مرداد
واقعا از همتون متشکرم که به وبلاگم یابهتره بگم وبلاگ خودتون میایید وبانظراتتون دلگرمم می کنید...........
یه دنیا مرسی و ممنون
عزیزِ دلید💙✨

یاعلی
  • همنام مادر سادات
۳۰
مرداد
یکى از علماء مشهد مىفرمود: روزى در محضر مرحوم حجة الاسلام و المسلین سید یونس اردبیلى بودیم، جوانى آمد و مسئله اى پرسید و گفت: من مادرم را دو روز پیش دفن کردم و هنگامى که وارد قبر شدم و جنازه مادر را گرفته خواستم صورت او را روى خاک بگذارم کیف کوچکى که اسناد و مدارک و مقدارى پول و چک هائى در آن بوده از جیبم میان قبر افتاده
 آیا اجازه مىدهید نبش قبر کنیم تا مدارک را برداریم و تقاضا کرد که نامه اى به مسئولین قبرستان بنویسند که آنها اجازه نبش قبر بدهند.
 ایشان فرمود: همان قسمت از قبر را که مىدانید مدارک در آنجاست بشکافید و مدارک را بردارید و نامه اى براى او نوشت
بعد از چند روز آن جوان را دوباره در منزل آقاى اردبیلى دیدیم
آقا از او پرسیدند: آیا شما کارتان را انجام دادید و به نتیجه رسیدید؟
 او غمناک و مضطرب بود و جواب نداد
 بعد از آنکه دوباره اصرار کردند گفت: وقتى من قبر را نبش کردم دیدم مار سیاه باریکى دور گردن مادرم حلقه زده و دهانش را در دهان مادرم فرو برده و مرتب او را نیش میزند!!
چنان منظره وحشتناک بود که من ترسیدم و دوباره قبر را پوشاندم!  
از او پرسیدند: آیا کار زشتى از مادرت سر مىزد؟
 گفت: من چیزى بخاطر ندارم، ولى همیشه پدرم او را نفرین مىکرد زیرا او در ارتباط با نامحرم بى پروا بود و روگیرى و حجاب نداشت و با سرو روى باز با مرد نامحرم روبرو مىشد و بى پروا با او سخن مىگفت و در پوشش و حجاب رعایت قوانین اسلامى را نمى کرد 
با نامحرمان شوخى مىکرد و مىخندید و از این جهت همیشه مورد عقاب و سرزنش بود

  • همنام مادر سادات
۳۰
مرداد
دقت که کرده باشی، چادر خودش همه را غربال می کند.
 شده است وسیله ی محک بسیاری از دختران و زنان سرزمین من.
 بچه تر که بودیم، وقت بازی که میشد، پارک که می رفتیم، مسابقه که می گذاشتیم، کوه که می رفتیم، ... مدام باید در کلنجار بودی ، هم با خودت و هم با دیگران. که وقتی دخترکان همسن و سالت چادر از سر بر می دارند - به راحتی - و مشغول بازی می شوند، تو هم می خواهی بازی کنی، اما با چادر.
 چادری که اصلا دوست نداری از سر درش بیاوری و این در حالیست که مورد شماتت یا سرزنش بزرگتر و کوچکتر قرار می گیری که : "وقت بازی چادرت رو دربیار، چه طوری می تونی با چادر بازی کنی؟"
 دبیرستانی که شدیم، مهمانی هایی که باید کمک می کردیم به بزرگتر ها، سینما که می خواستیم برویم، کوه که می رفتیم، ... مدام باید در کلنجار می بودی، با خودت و با دیگران.که "مگه با چادر می تونی سفره پهن کنی و کمک کنی؟ "
  یا "مگه با چادر می تونی ظرف بشوری؟"
 و "سینما می خوای با چادر بیای؟ ضایع است بابا. اونجا کسی اینجوری نمیره"
 "با چادر می خوای بری کوه؟؟؟ می افتی نمیتونی خودتو کنترل کنیا" و...
چادری که حتی به بهانه ی یک ساعت کار و فیلم و کوه نوردی هم حاضر نبودی درش بیاوری.
 چرا که در صورت نبودش، حس نبود چیزی و سنگینی نگاه های ناسالم دیگران شدیدا احاطه ات می کرد...
انگار باید در برابر این نگاه ها چیزی میداشتی که الان نداری و قرار است سنگینی نگاه هایشان کم کم شانه ات را خم کند...
 به دانشگاه که رفتیم، وسایلی که باید مدام دستمان می گرفتیم، کلاس ها و... و البته بهتر بگویم، جو دانشگاه ... مدام تو را به کلنجاری دوباره سوق می داد. کلنجاری با خودت و با دیگران.
باید می دیدی دختران جوانی را که روز اول با چادر می آیند و یک ماه بعد کم کم چادر از سرشان می افتد.
 باید می دیدی، به اجبار، دخترانی را که تا در دانشگاه از ترس ... (هرچیزی یا کسی) چادر سر می کنند و دم در، سریع چادر را از سر درآورده ، تا می کنند و وارد محوطه می شوند.
باید می دیدی دختران چادری ناراضی از چادر سر کردنشان را...
باید می دیدی ، به اجبار دخترانی را که به دلیل کمبود هایی که حس می کنند در برابر دختران بد حجاب دیگر، از چادری بودنشان شرم دارند. و برای جبرانش اکثر دوستانشان چادری نیستند.
 و تو همچنان دوست داشتی چادر از سرت نیفتد، نه به خاطر چادر که عزیزترینش می داری، به خاطر خودت که دانشگاه را با سالن مد اشتباه نگرفته ای و آمده ای تا صرفا درس بخوانی و فعالیت کنی، ...
 و به خاطر خودت که پسران دانشگاهتان ، تو را با عروسک های مد روز دانشگاه اشتباه نگیرند که بخواهند با هر بهانه ای نزدیکت شوند...
 و تو همچنان دوست داری درس بخوانی، کلاس بروی، طراحی کنی، کارگاه شرکت کنی، اردو بروی ، ... و زندگی کنی، با چادر!
 ازدواج که کردیم، مهمانی هایی که باید  به اجبار، خودمان را به عنوان تازه عروس زیبای رویایی فرض می کردیم تا در خانواده همسرمان، ناچارا بدرخشیم، رقابت هایی که با دختران و زنان دیگر ایجاد می شد و ما نا خواسته وسط ماجرا بودیم، سفرهایی که با فامیل می رفتیم، تولد ها و میهمانی هایی که شرکتمان در آنها اجباری بود، همه جا و همیشه باید مدام در کلنجار می بودی، هم با خودت و هم با دیگران.
 که تو هنوز دوست داری چادر حریم تو باشد با نامحرم
حتی اگر این نامحرم، فامیل باشد، که تو هنوز دوست داری چادر چتر حفاظ تو باشد از نگاه های گاه و بیگاه نامحرمانی که در اطرافت حضور دارند، که تو هنوز چادر سر کردنت را دوست داری چه مشکی اش باشد و چه رنگی که هر دفعه قرار است با رنگ لباس ها و روسری ات ست شود...
اما باید تحمل کنی وقتی می شنوی "چادر اذیتت نمی کنه؟"
 در حالی که تو دوست داری هنوز هم مهربان باشی و باعث اذیت دیگران نشوی، گرچه چادر تو را هم اذیت نمی کند. بلکه مهربان ترت می کند تا زنان دیگر در حضور تو آرامش داشته باشند همسرشان توجهش جلب نمی شود...
 اما با این همه؛ باید تحمل کنی وقتی می بینی دختران و زنان فامیل، گاه و بیگاه، با بهانه و بی بهانه، با کمال بی تفاوتی به دیگران و در اوج نامهربانی، چادر از سر در می آورند ، تا مثلا زیبایی هایشان مخفی نماند (حالا برای چه کسی معلوم نیست)
باید تحمل کنی حرف های زنان و دخترانی را که مدام شکایت دارند "اگر شوهرم چیزی نگه، میخوام چادرم رو بردارم. چادر به نظر من چیز اضافی ایه"
باید تحمل کنی ، وقتی تو چادر را دوست داری و با بودنش آرام می شوی،و البته مهربان تر... ...
 حتی اگر تنها مونث چادری کل مهمانی فامیلی تان یا جمع حاضر باشی
  • همنام مادر سادات
۳۰
مرداد
آیا کفش های پاشنه بلند خانم ها که تولید صدا می کنند با خلخال هایی که زمان پیامبر زنان به پایشان می بستند برابر نیست.   -------------------------------------------------------------------------------   یکی از سفارش هایی که به زنان آیه 31 سوره نور شده ، پرهیز از حرکات و رفتارهای تهییج کننده شهو از جمله راه رفتن تحریک آمیز است. «و لا یضربن بارجلهن لیعلم ما یخفین من زینتهن ؛ و [زنان] نباید پاهای خود را [آن گونه بر زمین] بزنند تا آن چه از زینت هایشان مخفی می کنند دانسته شود.» این بخش از آیه به این نکته اشاره دارد که زنان مسلمان نهایت دقت و عفت را در دوری از اموری که آتش شهوت را در دل مردان شعله ور می سازد و ممکن است آنان را از جاده عفت منحرف کند، داشته باشند.(تفسیر نمونه، آیت الله مکارم شیرازی و دیگران، ج 14 ، ص 441) از این بخش از آیه چند نکته برداشت می شود: 1. زنان مؤمن، موظف اند به هنگام راه رفتن ، به گونه ای گام بردارند که زینت هایشان (چون خلخال) بر نامحرمان آشکار نشود. 2. هر گونه حرکت و رفتاری که موجب آگاهی نامحرمان از زینت های زنان مؤمن شود، بر آنان حرام است. 3. زنان مؤمن، وظیفه دارند از هرگونه رفتار تحریکت آمیز و جلب کننده توجه نامحرمان به سوی خویش پرهیز کنند. 4. بر زنان مؤمن ، پوشاندن پا تا مچ و زینت های آن (مانند خلخال) واجب است.(تفسیر راهنما، اکبر هاشمی رفسنجانی و جمعی از محققان مرکز فرهنگ و معارف قرآن، ج 12، ص 254) حاصل آن که همان طور که نشان دادن خلخال جایز نیست ، راه رفتن به گونه ای که باعث تهییج مردان و جلب توجه آنان به دیدن زینت های پنهان زن می شود ، نیز جایز نیست. کفش های پاشنه دار با خلخال تفاوت دارند، خلخال بالای مچ پا بسته می شود و خود یک نوع زینت پنهان محسوب می شود؛ اما کفش پاشنه دار به خودی خود زینت به حساب نمی آید؛ البته چنانچه کفش پاشنه بلند، باعث تهییج و تحریک و جلب توجه مردان شود از باب مهیج بودن حرام خواهد بود. لذا فقیهان فتوا داده اند: «کفش پاشنه بلند اگر موجب تهییج نامحرم شود اشکال دارد.»   تبیان
  • همنام مادر سادات
۳۰
مرداد
آرایش بانوان در اسلام چه حکمی دارد؟ ------------------------------------------------------------------------------- اگر زینت محسوب شود باید از نامحرم پوشیده شود. از نظر اسلام زن فقط میتواند برای شوهر و محارمش زینت کرده و خود را آرایش دهد؛ اما در هنگام بیرون رفتن از منزل و بین نامحرمان این کار جایز نیست و باید خود را کاملاً بپوشاند و اگر عمدا برای نامحرم باشد کار حرام مرتکب شده و گناه بزرگی کرده است. در بعضی از روایات آمده است «اگر زن هنگام رفتن بیرون خودش را معطر کند و بوی بدنش به مشام نامحرم برسد، مورد لعن و نفرین خدا و ملائکه واقع میشود و باید بعد از برگشتن توبه نماید». و مستحب است قبل از توبه غسل هم بکند و بین اقسام و موارد آرایش فرقی نیست؛ چه برای چشم باشد و چه ابرو و.... در این حکم بین دوشیزگان و بانوان تفاوتی نیست.
  • همنام مادر سادات
۳۰
مرداد
با توجه به آیه شریفه 31 سورة نور، چه چیزی برای زن زینت محسوب می‌شود و بفرمایید حکم پای کوبی کردن‌، نزد نامحرمان و محارم زن چیست‌؟ ------------------------------------------------------------------------------- 1. در تفسیر و توضیح زینت در آیة شریفة یاد شده‌، دیدگاه‌های مختلفی میان مفسّران وجود دارد: الف ـ منظور از زینت‌، مواضع زینت‌، یعنی آشکار کردن محل آن‌ها است‌; زیرا استفادة آشکار از گوشواره و دست بند، حرام نیست‌.( تفسیر المیزان‌، علامه طباطبایی‌;، ج 15، ص 111، مؤسسة اعلمی‌. ) منظور از محل زینت‌، یعنی محل زینت‌های استفاده شده‌، مانند گوش ها، گردن‌، دست ها، بازوان و مانند آن‌ها می‌باشد. ب ـ مفسّران دیگر، زینت را به معنای خود زینت آلات گرفته‌اند، البته در حالی که روی بدن قرار گرفته‌، و طبیعی است که آشکار کردن چنین زینتی‌، با آشکار کردن اندامی از بدن همراه است که زینت بر آن قرار دارد.( تفسیر نمونه‌، آیت اللّه مکارم شیرازی و دیگران‌، ج 14، ص 439، دارالکتب الاسلامیة‌. ) با توجه به توضیحات ارائه شده‌، آیه در بررسی این مسئله نیست که چه چیزی برای زن زینت محسوب می‌شود، آن چه آیه بدان تصریح کرده‌، آشکار نکردن زینت به وسیلة زن‌، برای نامحرمان است‌. دربارة قسمت دوم پرسش شما، باید گفت‌: سفارش آیه شریفه به خانم ها، در رعایت عفّت و دوری از اموری است که آتش شهوت را در دل مردان شعله ور می‌سازد و ممکن است سبب انحراف آنان از جاده عفت شود; از این رو، باید آن چنان دقیق و سخت گیر باشند که حتی از رساندن صدای خلخالی که در پای دارند، به گوش مردان بیگانه خود داری نمایند. با توجه به حکمت چنین دستوری‌، به نظر می‌رسد که رعایت این مسئله در حضور محارم واجب نیست‌، بلکه شامل گروه‌هایی می‌شود که در همین آیه‌، به عنوان استثناهای آشکار کردن زینت برای زنان برشمرده شده‌اند. آن‌چه زیر عنوان پاسخ به بخش دوّم پرسش بیان شد، با این فرض بود که مراد از پایکوبی‌، رساندن صدای زینت آلات به نامحرمان به دلیل حرکات نامتعادل و شتاب‌زده به هنگام راه رفتن‌، باشد. ولی چنان‌چه منظور شما پرسشگر محترم از پایکوبی‌، رقصیدن زن باشد، باید گفت چنین عملی از موارد لهو بوده و در روایات و رساله‌های عملیه مراجع بزرگوار تقلید، از آن نهی شده است‌. پیامبراکرم‌در حدیثی می‌فرمایند: "انهاکم عن الزفن و المزمار و عن الکوبات و الکبرات‌; شما را از رقص و وسایل لهو منع می‌کنم‌."( الفروع من الکافی‌، محمد بن یعقوب الکلینی‌، ج 6، ص 432، دارالکتب الاسلامیة‌. ) در فتاوای مراجع تقلید نیز در این باره دو دیدگاه وجود دارد. برخی آن را مطلقاً حرام دانسته‌، و برخی دیگر تنها یک فرض مجاز برای آن برشمرده‌اند، که رقصیدن زن برای شوهر خود و دور از چشم دیگران است‌. نمونه‌هایی از فتاوای مزبور یادآوری می‌شود: امام خمینی‌;: بنابر احتیاط واجب‌، رقصیدن خانم‌ها در هر کجا اعم از مجلس عقد و عروسی و یا مولودی‌ها جایز نیست‌; مگر رقصیدن زن برای همسر خود."( مسایل جدید از دیدگاه علما و مراجع تقلید، محسن محمودی‌، ج 1، ص 203، انتشارات علمی و فرهنگی صاحب‌الزمان‌(عج‌). )  تبیان
  • همنام مادر سادات
۳۰
مرداد
الف ـ آیا چادر برای زن الزامی است‌؟ و اگر چادر سر نکند چه می‌شود؟ ب ـ آیا حجاب زن با چادر و مقنعة بلند کامل است‌؟ در صورت کامل بودن‌، پس چه الزامی در پوشیدن چادر می‌باشد؟ ------------------------------------------------------------------------------- الف ـ خواهر عزیز آنچه بر زن لازم است این که در برخورد با نامحرم زمینة فساد را فراهم نکند و لباسش انگشت‌نما و لباس شهرت نباشد، حال پوشش او چادر باشد یا چیز دیگر، فرقی نمی‌کند(60) بنابراین‌; هر لباسی که دارای 3 ملاک زیر باشد مصداق حجاب اسلامی است .(61) 1. تمام اعضای بدن‌، از فرق سر تا ناخن پا را بپوشاند. (به جز دستها تا مچ و گردی صورت اگر زینت نداشته باشند.) 2. تمام برجستگیهای بدن زن را بپوشاند به طوری که حجم بدن او مشخص نباشد. 3. توجه نامحرم را به خود جلب نکند و تحریک‌آمیز هم نباشد. پس با توجه به این مطالب‌; حجاب اسلامی تنها در چادر خلاصه نمی‌شود. اما به عقیده ما چادر بهترین و کاملترین نوع حجاب است‌. ب‌) همان طور که در قسمت الف به آن اشاره شد; حجاب اسلامی یا مانتوی بلند و مقنعه در صورتی کامل است که‌:مانتو برجستگیهای بدن را بپوشاند، آستین آن بقدری گشاد نباشد که بالاتر از مچ را نمایان سازد. گریبان آن به گونه‌ای نباشد که زینتها و لباسهای زیر را آشکار نماید، رنگ و مدل آن توجه نامحرمان را به خود جلب نکند، مقنعه‌ای که می‌پوشد ساتر موها، تمام گردن‌، زیر چانه و سینه او باشد. علاوه بر آن جورابهایی بپوشد که رنگ پا را نمایان نکند. و نیز کفشی هم بپوشد که رنگ و صدای آن توجه نامحرم را به خود جلب کند. لذا اگر لباسهای او خصوصیات فوق را داشته باشد مصداق حجاب اسلامی است‌.(62) پاورقی: 60- ستار هدایت خواه‌، زیور عفاف‌، پاسخ به اشکالات و شبهات بر حجاب اسلامی‌، چاپ دوم‌، انتشارات ضریح آفتاب‌، ص 255 و 256. 61- همان‌، ص 195. 62- همان‌، ص 197. تبیان
  • همنام مادر سادات
۲۹
مرداد
ازدواج کردم و به همراه همسرم از ایران رفتم آمریکا برای تحصیل. د
و من که در ایران چادری بودم، باید چادرم را بر می داشتم و با مانتو شلوار و روسری می گشتم،
اوایل برام سخت بود.
اما کم کم عادی شد
 یک روز تو اتوبوس نشسته بودم تا برم دبیرستان، دو تا خانم مسن شروع کردند بی جهت به من خندیدن و مسخره کردن.
 یادمه اون موقع هوا گرم بود و شیکاگو هم شهری هست که تابستونها خیلی گرم میشه.
برای این خانمها خیلی مسخره و مضحک بود که یه نفر در گرمای تابستان مثل من پوشیده باشه.
 در حالیکه این دو نفر مدام منو به هم نشون می دادن و قهقهه می زدن، بقیه هم نگاهشون به من بود.
ولی چیزی نمی گفتن.
یه عده هم معذب شده بودن و خودشون رو زده بودن به اون راه!  
 این خانمها به مسخره کردن من ادامه می دادند، اتفاقا در ایستگاه بعدی دو تا راهبه سوار اتوبوس بودند که حجابشان شباهت زیادی به من داشت.
 نمیدونم این خواست خدا بود که این دو نفر سوار اتوبوس بشن یا نه! هر چی که بود صدای این خانمها خفه شد! و به پچ پچ و نجوا با هم تبدیل شد.
 برام خیلی جالبه که الان دیگه اون همه کم اطلاعی بین مردم دنبا نسبت به حجاب وجود نداره و  مسلمونها این جرات و شهامت رو دارن  تا خودشون رو مطرح کنند و بتونن از اعتقاداتشون دفاع کنند.
 حالا دیگه همه جای دنیا می دونن که زن مسلمان حجاب داره و تا حدی هم فلسفه این حجاب رو میدونن.
  • همنام مادر سادات
۲۹
مرداد
یادم نمیاد چی شد چادری شدم، اما یادمه از دوازده سالگی این لباس مادرمون، حضرت زهرا (س) را به تن کردم و تا الآن که بیست و نه سالمه از اون دست نکشیدم و بهش افتخار می کنم
توی خانواده مذهبی بزرگ شدم اما یادم نمیاد برای هیچ کاری چه اعتقادی و چه غیر اعتقادی اجباری،کاری را انجام داده باشم و این حجاب برتر را خودم انتخاب کردم،
 حس می کنم از همون دوران بچگی خدا می خواست هدایتم کنه که توی راه خودش با ظاهر بهتری قدم بردارم و برای همین همیشه شکرگذارشم.
 یه خاطره از چادر دارم که هیچوقت از ذهنم بیرون نرفته و اونم اینه که وقتی سوم دبیرستان بودم برای یه مجلسی به شهر دیگری رفته بودیم، وقتی می خواستیم برگردیم چادر من با لباس مهمونای دیگه اشتباهی رفته بود و من چادر نداشتم ، خیلی شب بدی بود،
البته تمام طول راه با ماشین خودمون بودیم و مشکلی نبود
من به فردای اون شب فکر می کردم که می خواستم برم مدرسه
به یکی از اقوام سپردم که بلافاصله وقتی برگشتن چادر منو هم بیارن.
غیبت هم نمی تونستم بکنم، بالاخره صبح با ناراحتی و سختی تمام رفتم مدرسه، چهره دوستانم را در راه تصور می کردم که قطعاً تعجب خواهند کرد منو اینطوری ببینن، به مدرسه که رسیدم همین هم شد و همه گفتن چی شده؟ چرا چادرتو نپوشیدی؟
منم شرمنده و شرمسار گفتم چادرم جا مونده
اون موقع ها مثل حالا چند تا  چادر نداشتیم، فقط یه چادر به اصطلاح کیفی بود که سر می کردیم و می بایست چندین سال متوالی از اون استفاده کردیم
 زنگ که خورد به محله شلوغمون فکر می کردم که مجبور بودم بدون چادر ازش رد بشم
 پشت دوستام قایم شدم تا به خونه رسیدم
 خیلی روز سختی بود، از اون روز به بعد دیگه حواسم بیشتر به چادرم بود و هرگز بدون چادر جایی نرفتم.
 توی این سالها، خیلی ها سعی کردن منو از پوشیدنش منصرف کنن اما نتونستن
 حتی روزی که با عده ای از بستگان رفته بودیم کوه و فقط من بودم که با چادر رفته بودم، به من گفتن اینجا که دیگه کسی نیست ببیندت و سخته با چادر بیای بالا، اما من با لبخندی بهشون گفتم من اینطوری راحت ترم، بعدش هم؛ خدا که هست !!!
 به اونایی که از حرف مردم که بهشون بگن امل می ترسن و چادر را مانع رشد خودشون تو جامعه می دونن، پیشنهاد می کنم یه بار امتحان کنن تا ببینن چه لذتی داره وقتی حس کنی امام زمانت (عج) اینطوری خوشحال تر میشه وقتی می بیندت و رضایت اون هم یعنی رضایت خدا و یه لبخند خدا به بنده ش می ارزه به تموم لذتهای زود گذر دنیا
 و عزت و بزرگی یه زن در حفظ عفت بیشترشه چرا که خدا زنها را مظهر جمال خودش معرفی کرده و این زیبایی امانت خداست و خیلی ظلمه که از داده های او در خلاف جهت رضایت او و برای جلب توجه ظالمانه نسبت به بنده های او استفاده کنیم
  • همنام مادر سادات
۲۹
مرداد
وضعیت حجاب زنان سوریه ناراحتش کرده بود.
نمیتوانست ببیند یک کشور اسلامی به چنین روزی افتاده باشد.
 گفت«نبـــاید بی تفاوت باشیم.»
 نامه ای انتقادی نوشت و اولش را با این آیه شروع کرد: «إنّ اللهَ لا یُغَیر ما بقومٍ حتّی یُغَیِّروا ما بِأَنفُسِهِم...»- رعد ۱۱-
 داد دست یکی از مسئولان سوری.
  زین الدین معتقد بود به هر میزان که از دستمان بر می آید باید امر به معروف و نهی از منکر کنیم.

 خاطره ای از شهید زین الدین/ بایاران سپید ص۶۱
  • همنام مادر سادات