حجاب حق من ، انتخاب من ، زندگی من

چادر عزیزم؛ تو فرم عاشقی منی.... هرکه مرا ببیند میفهمد که من عاشق حضرت مادر شده ام

حجاب حق من ، انتخاب من ، زندگی من

چادر عزیزم؛ تو فرم عاشقی منی.... هرکه مرا ببیند میفهمد که من عاشق حضرت مادر شده ام

سلام....
این وبلاگ درموردحجابه....چیزی که متاسفانه توجامعه مون روز به روز داره کمرنگ و کمرنگ ترمیشه...
اما گاهی اوقات سعی می کنم یه زنگ تفریح کوچولو داشته باشیم و درمورد چیزای دیگه هم مطلب قرار میدم...


.
#همیشه_عشق_باشد_همیشه_برکت
#پروازی_ام
.
.

کلمات کلیدی

۳۹ مطلب با موضوع «چادر وحجاب» ثبت شده است

۲۹
ارديبهشت
آمده بود مرخصی.
 داشتیم درباره منطقه حرف میزدیم.
  لابه لای صحبت گفتم:«کاش میشد من هم به همراهت به جبهه بیایم!»
 حرف دلم را زده بودم.
 لبخندی زد و پاسخی داد که قانعم کرد.
  گفت:«هیچ می دانی سیاهی چادر تو از سرخی خون من کوبنده تر است؟!
همین که حجابت را رعایت کنی مبارزه ات را انجام داده ای»

 کاش با تو بودیم ص۴۲ به روایت همسر شهید محمد رضا نظافت
  • همنام مادر سادات
۲۹
ارديبهشت
روزی حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام محتاج به قرض شد، چادر حضرت فاطمه (علیها السلام) را پیش مرد یهودی که نامش زید بود، رهن گذاشت آن چادر از پشم بود، قدری جو قرض گرفت. یهودی آن چادر را به خانه برد و در اتاقی گذاشت، وقتی شب شد زن یهودی به آن اتاق رفت، ناگاه نوری را از آن چادر دید که تمام اتاق را روشن کرده بود وقتی زن آن حالت شگفت را دید فریاد زد: شوهر خود را خواست آنچه را دیده بود برای شوهرش بازگو کرد. یهودی شگفت زده شده بود و فراموش کرده بود که چادر حضرت فاطمه (علیها السلام) در آن خانه است، با سرعت داخل اتاق شد، دید که اشقه نورانی چادر آن خورشید عصمت است که مانند بدر منیر خانه را روشن کرده است. یهودی از مشاهده این حالت تعجبش بیشتر شد، یهودی همراه با زنش به خانه خویشان خود دویدند و 80 نفر از ایشان حاضر شدند و این را دیدند از برکت شعله چادر فاطمه (علیها السلام) همگی به نور اسلام مشرف و منور گردیدند.   اندیشه قم
  • همنام مادر سادات
۲۷
ارديبهشت
[http://www.aparat.com/v/7IWFh]

 فیلم روحتماببینید!!!!!
خیلی جالبه...
  • همنام مادر سادات
۲۷
ارديبهشت
آهای خانوم کجا کجا
خانوم بینیتون افتاده چسب زدین؟
خانم شماره کفشمو بدم؟
ببخشید شما چقدر شبیه دوست دختره آینده من هستین
و......
هر روز سریه کوچه ای با دوستاش مینشست و به همه دختراهایی که رد میشدنند این متلک ها رومینداخت.
و کلی میخندید.
نگاهش افتاد به یه دختر چادری .
تا خواست از کنارش رد بشه و یه  تیکه بندازه ، نتونست .
آخه هرچی فکر کرد نفهمید بابت چی متلک بگه!
با نگاهش رفتن دختر را دنبال کرد
سرشو انداخت پایین که رفت توی فکر
حواسش نبود یه دختر دیگه از کنارش رد شد و دوستاس متلک گفتند
دوستش گفت رفیق حواست کجاست،این دختر عجب تیکه ای بود  و ......
سرشو اورد بالا نگاهش افتاد به همون دختری که رفته بود.
خواهرش بود.....

منبع:http://zabanehogog1.blogfa.com/
  • همنام مادر سادات
۱۲
اسفند
جدیدا خیلـﮯ از خانوما ساپورت هاﮯ  رنگارنگـ  میپوشند
فکر میکنند با ساپورتشون زیباییشون هم ساپورت میشه !...
شما کدوم رو انتخاب میکنید ؟...
مشخصات ساپورت من
رنگ : مشکـﮯ
جنس : اکثرا نخی اعلاء (خنک)
سایز : همه اندازه ها میشه پوشید در همه سالها ، ماهها 
کیفیت : عالـﮯ (هر بار که میشوریش سبکتر میشه و خوش دست تر)
تولید : نمایندگـﮯ بهترین زن دنیا (بانو فاطمه )
ضمانت : تا آخر عمر 
معایب : چشم انداز هوسبازان نیست 
محاسن : راحت پوشیدن ، با خیال راحت خرید رفتن و برگشتن، با بودنش همه چـﮯ همیشه جاﮯ خودشه ، رو همه مدل کفشو و لباس ست میشه 
نکته : جاودانه ترین ساپورت دنیا و آخرته و شاید هم یه جورایـﮯ کلید بهشت...


 مشخصات ساپورت تو
رنگ : هر چـﮯ جلف تر و جیغ تر بهتر
جنس : پلاستیکـﮯ ، براق (داغ)
سایز : فقط اندازه الان خودم
کیفیت : هر وقت میشوریش تنگتر میشه  و پاچه هاشم بالاتر میره (آب میره)
تولید : چین و ...
ضمانت :1 ماه یا هر وقت مد بعدﮯ بیاد
معایب : نحوه پوشیدن و در آوردنش به زحمت وخارﮯ،لعنت بعضـﮯ مادرهای قدیم را به جان خریدن ،لزوم ست آن با کفش و کیف و لباس و بعضـﮯ اوقات هم رژلب
محاسن : رنگـﮯ بودن ، تو یک مغازه ممکنه صاحب اونجا واست کمـﮯ ارزونتر بده یا هم اونقدر صمیمـﮯ شه که شمارشو بده واسه اطلاع از آخرین مد
نکته : جدیدترین پوشش زنان روز است...

شاید پیش خودت بگـﮯ چادر که ساپورت نیست ولـﮯ باید بهت گوشزد کنم ساپورت یعنی پشتیبان و حامـﮯ
مطمئنم ساپورت من پشتیبان من توﮯ آخرته ولـﮯ ساپورت تو رو نمیدونم
بزرگترین حامیم بانوﮯ خوبیها،فاطمه (س)
اما دستمال تو چـﮯ  ؟؟؟؟

منبع:دختـــــرچـــآدرﮮ
  • همنام مادر سادات
۰۸
اسفند
تو تابستون امسال با اون گرمای خفه کننده اش توی اتوبوس نشسته بودم.یه دختر کوچولوی 8-9 ساله هم به خاطر نبود جا دور از مامانش نشسته بود رو صندلی ته اتوبوس.دختر کوچولو روسری اش رو خیلی زیبا با رعایت حجاب همراه چادر عربی سرش کرده بود.خانوم بدحجابی که پیش دختر کوچولو نشسته بود و خودشو باد میزد با افسوس گفت:(توی این گرما اینا چیه پوشیدی؟از دست اجبار این مامان باباهای خشک مقدس...تو گرمت نمیشه بچه؟)همون لحظه اتوبوس ایستاد و باید پیاده میشدیم.دختر کوچولو گره ی روسری اش رو سفت تر کرد و محکم و با اقتدار گفت:(چرا گرممه... ولی آتیش جهنم از تابستون امسال خیلی خیلی گرم تره...)دختر کوچولو پیاده شد و اون خانم بدحجاب سخت به فکر فرو رفت..منبع:http://mohajaba.blogfa.com
  • همنام مادر سادات
۰۸
اسفند
لطفا به ادامه ی مطلب بروید!!!منبع:http://mohajaba.blogfa.com
  • همنام مادر سادات
۰۸
اسفند
بله چه لذتی دارد این حجابارزشی که خدا برای تو قائل شد و تو ناموس خدایی جواهری در پشت قابی شیشه ای و چقدر دوستت دارد او و چقد ردوستت دارد او  منبع:http://mohajaba.blogfa.com
  • همنام مادر سادات
۰۸
اسفند
چادر مشکی تو برایت امنیت می آوردخیالت راحت،گرگ ها همیشه به دنبال شنل قرمزی هستند...منبع : http://hojat91.blogfa.com
  • همنام مادر سادات
۰۷
اسفند
  • همنام مادر سادات