حجاب حق من ، انتخاب من ، زندگی من

چادر عزیزم؛ تو فرم عاشقی منی.... هرکه مرا ببیند میفهمد که من عاشق حضرت مادر شده ام

حجاب حق من ، انتخاب من ، زندگی من

چادر عزیزم؛ تو فرم عاشقی منی.... هرکه مرا ببیند میفهمد که من عاشق حضرت مادر شده ام

سلام....
این وبلاگ درموردحجابه....چیزی که متاسفانه توجامعه مون روز به روز داره کمرنگ و کمرنگ ترمیشه...
اما گاهی اوقات سعی می کنم یه زنگ تفریح کوچولو داشته باشیم و درمورد چیزای دیگه هم مطلب قرار میدم...


.
#همیشه_عشق_باشد_همیشه_برکت
#پروازی_ام
.
.

کلمات کلیدی
۰۴
شهریور
حجاب نزد فاطمه زهرا (س)
   چند روایت درباره اهمیت حجاب در نظر فاطمه زهرا علیهاسلام:
 حضرت موسی بن جعفر علیه السلام از پدران گرامیش از حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام نقل فرمود که: روزی شخص نابینایی اجازه ورود خواست. فاطمه علیهاسلام برخاست و چادر به سر کرد. رسول خدا فرمود:« چرا از او رو می‌گیری، او که تو را نمی‌بیند؟»
 فاطمه عرض کرد:« او مرا نمی‌بیند، اما من که او را می بینم. و او اگر چه مرا نمی‌بیند ولی بوی مرا که حس می‌کند.»
 رسول خدا فرمود:« شهادت می دهم که تو پاره تن منی.»
 روزی رسول خدا از اصحاب خود پرسید:« نزدیکترین حالات زن به پروردگارش کدام است؟»
اصحاب نتوانستند جواب بدهند.
این سؤال به گوش فاطمه علیهاسلام رسید.
 فاطمه فرمود:« نزدیکترین حالات زن به پروردگارش وقتی است که در خانه اش بنشیند (و خود را در کوچه و بازار، جلو چشم نا محرمان قرار ندهد.)»
 وقتی رسول خدا این سخن را شنید، فرمود:« فاطمه پاره تن من است.»

 امیرالمؤمنین علیه السلام می‌فرماید: روزی رسول خدا از ما پرسید:« بهترین کار برای زنان چیست؟»
 فاطمه علیهاسلام پاسخ داد:« بهترین کار برای زنان این است که مردان را نبینند و مردان نیز آنها را نبینند »
 رسول خدا فرمود:« فاطمه پاره تن من است »

 رسول خدا بعد از ازدواج فاطمه علیهاسلام کارها را بین او و علی علیه السلام تقسیم کرد و فرمود کارهای منزل با فاطمه و کارهای خارج از منزل با علی.
 فاطمه علیها سلام می‌فرماید:« هیچ کس نمی‌‌داند من چقدر خوشحال شدم که رسول خدا مرا از ظاهر شدن در پیش چشم مردان معاف کرد.»

 روزی فاطمه زهرا سلام الله علیها به اسماء فرمود:« چه بد است این تخته‌هایی که بدن مرده را برای تشییع جنازه روی آن می‌گذارند! زیرا وقتی زنی را روی آن قرار می دهند و پارچه ای بر بدنش می کشند، حجم بدن او معلوم است.»
 اسماء گفت:« من که در حبشه بودم، می‌دیدم مردم آنجا تابوتی از چوب درست می‌کردند و مرده را داخل آن می‌گذاشتند.»
 سپس اسماء با چوب خرما تابوتی لبه‌دار درست کرد و به فاطمه علیهاسلام نشان داد.
حضرت فاطمه بسیار خوشحال شد و فرمود:« این خیلی خوب است. وقتی مرده را داخل آن قرار دهند و پارچه‌ای روی آن بکشند، دیگر معلوم نمی‌شود مرده مرد است یا زن.» 
و فرمود:« پس از مرگم، مرا در همین تابوت بگذارید.»

 منابع: • بحارالانوار، ج 43، صفحات 91 و 93 و 54 و 81 و 189. • بحار/92/43 اول صفحه - • بحار/189/43 - • بحار1/81/43- • بحار/54/43 -   راسخون
  • همنام مادر سادات
۰۴
شهریور
نظربعضی از مراجع تقلید در باره چادر
   حضرت آیه العظمی مکارم شیرازی                
   چادر حجاب پسندیده است.     

 حضرت آیه العظمی  بهجت                                                                        
 چادر بهترین پوشش برای خانمها است چون تمامی مفاتن بدن را می ‌پوشاند.
خانمهای مسلمان باید آداب و سنن اسلامی را در لباس پوشیدن مراعات کنند و از تجدد گرایی مضر پرهیز کنند  

   حضرت آیه العظمی صفای گلپایگانی
 سزاوار است خانمها از چادر استفاده کنند. چون چادر در کشور اسلامی ایران از مظاهر و شعائر اسلام می‌باشد و با حفظ این شعار رسمی سعی کنند بانوان محترم حرکت را خنثی کنند.    

 حضرت آیه العظمی فاضل لنکرانی
   چادر حجاب برتر است و سزاوار نیست زنهای مومن بدون چادر وارد جامعه شوند.
 نظر به اینکه چادر از جهات مختلف می‌تواند پوشش کاملی باشد به بانوان توصیه می‌گردد که چادر را به عنوان مهمترین نوع حجاب که شعار ملی و مذهبی ما است حفظ نمایند زیرا موجب وقار و سنگینی زن خواهد بود
  • همنام مادر سادات
۰۲
شهریور
خدایا...
آغوشت را امشب به من می دهی ؟
برایِ گفتن چیزی ندارم اما برایِ شنفتنِ حرفهایِ تو گوش بسیار . .
می شود من بغض کنم تو بگویی : مگر خدایت نباشد که تو اینگونه بغض کنی . .
می شود من بگویم خدایا ؟
تو بگویی : جانِ دل . .
می شود بیایی ؟؟؟

منبع:http://asheghanehman.blogfa.com/
  • همنام مادر سادات
۰۲
شهریور
صبح تاشب...
ماهواره ها را شخم میزند...
تابرای چشم های گرسنه اش ...
خوراک معصیت دست وپاکند....!!!!
آشی که دشمن برایمان پخت سرقابلمه اش روی پشت بام هاست....
  • همنام مادر سادات
۰۲
شهریور
خواهرم حجابت؟؟؟؟
گفت:دلم پاک است...
مگر می شود پاکی هزاران نگاه را بدزدی و دلت پاک باشد؟؟؟؟؟
  • همنام مادر سادات
۳۱
مرداد
واقعا از همتون متشکرم که به وبلاگم یابهتره بگم وبلاگ خودتون میایید وبانظراتتون دلگرمم می کنید...........
یه دنیا مرسی و ممنون
عزیزِ دلید💙✨

یاعلی
  • همنام مادر سادات
۳۰
مرداد
یکى از علماء مشهد مىفرمود: روزى در محضر مرحوم حجة الاسلام و المسلین سید یونس اردبیلى بودیم، جوانى آمد و مسئله اى پرسید و گفت: من مادرم را دو روز پیش دفن کردم و هنگامى که وارد قبر شدم و جنازه مادر را گرفته خواستم صورت او را روى خاک بگذارم کیف کوچکى که اسناد و مدارک و مقدارى پول و چک هائى در آن بوده از جیبم میان قبر افتاده
 آیا اجازه مىدهید نبش قبر کنیم تا مدارک را برداریم و تقاضا کرد که نامه اى به مسئولین قبرستان بنویسند که آنها اجازه نبش قبر بدهند.
 ایشان فرمود: همان قسمت از قبر را که مىدانید مدارک در آنجاست بشکافید و مدارک را بردارید و نامه اى براى او نوشت
بعد از چند روز آن جوان را دوباره در منزل آقاى اردبیلى دیدیم
آقا از او پرسیدند: آیا شما کارتان را انجام دادید و به نتیجه رسیدید؟
 او غمناک و مضطرب بود و جواب نداد
 بعد از آنکه دوباره اصرار کردند گفت: وقتى من قبر را نبش کردم دیدم مار سیاه باریکى دور گردن مادرم حلقه زده و دهانش را در دهان مادرم فرو برده و مرتب او را نیش میزند!!
چنان منظره وحشتناک بود که من ترسیدم و دوباره قبر را پوشاندم!  
از او پرسیدند: آیا کار زشتى از مادرت سر مىزد؟
 گفت: من چیزى بخاطر ندارم، ولى همیشه پدرم او را نفرین مىکرد زیرا او در ارتباط با نامحرم بى پروا بود و روگیرى و حجاب نداشت و با سرو روى باز با مرد نامحرم روبرو مىشد و بى پروا با او سخن مىگفت و در پوشش و حجاب رعایت قوانین اسلامى را نمى کرد 
با نامحرمان شوخى مىکرد و مىخندید و از این جهت همیشه مورد عقاب و سرزنش بود

  • همنام مادر سادات
۳۰
مرداد
دقت که کرده باشی، چادر خودش همه را غربال می کند.
 شده است وسیله ی محک بسیاری از دختران و زنان سرزمین من.
 بچه تر که بودیم، وقت بازی که میشد، پارک که می رفتیم، مسابقه که می گذاشتیم، کوه که می رفتیم، ... مدام باید در کلنجار بودی ، هم با خودت و هم با دیگران. که وقتی دخترکان همسن و سالت چادر از سر بر می دارند - به راحتی - و مشغول بازی می شوند، تو هم می خواهی بازی کنی، اما با چادر.
 چادری که اصلا دوست نداری از سر درش بیاوری و این در حالیست که مورد شماتت یا سرزنش بزرگتر و کوچکتر قرار می گیری که : "وقت بازی چادرت رو دربیار، چه طوری می تونی با چادر بازی کنی؟"
 دبیرستانی که شدیم، مهمانی هایی که باید کمک می کردیم به بزرگتر ها، سینما که می خواستیم برویم، کوه که می رفتیم، ... مدام باید در کلنجار می بودی، با خودت و با دیگران.که "مگه با چادر می تونی سفره پهن کنی و کمک کنی؟ "
  یا "مگه با چادر می تونی ظرف بشوری؟"
 و "سینما می خوای با چادر بیای؟ ضایع است بابا. اونجا کسی اینجوری نمیره"
 "با چادر می خوای بری کوه؟؟؟ می افتی نمیتونی خودتو کنترل کنیا" و...
چادری که حتی به بهانه ی یک ساعت کار و فیلم و کوه نوردی هم حاضر نبودی درش بیاوری.
 چرا که در صورت نبودش، حس نبود چیزی و سنگینی نگاه های ناسالم دیگران شدیدا احاطه ات می کرد...
انگار باید در برابر این نگاه ها چیزی میداشتی که الان نداری و قرار است سنگینی نگاه هایشان کم کم شانه ات را خم کند...
 به دانشگاه که رفتیم، وسایلی که باید مدام دستمان می گرفتیم، کلاس ها و... و البته بهتر بگویم، جو دانشگاه ... مدام تو را به کلنجاری دوباره سوق می داد. کلنجاری با خودت و با دیگران.
باید می دیدی دختران جوانی را که روز اول با چادر می آیند و یک ماه بعد کم کم چادر از سرشان می افتد.
 باید می دیدی، به اجبار، دخترانی را که تا در دانشگاه از ترس ... (هرچیزی یا کسی) چادر سر می کنند و دم در، سریع چادر را از سر درآورده ، تا می کنند و وارد محوطه می شوند.
باید می دیدی دختران چادری ناراضی از چادر سر کردنشان را...
باید می دیدی ، به اجبار دخترانی را که به دلیل کمبود هایی که حس می کنند در برابر دختران بد حجاب دیگر، از چادری بودنشان شرم دارند. و برای جبرانش اکثر دوستانشان چادری نیستند.
 و تو همچنان دوست داشتی چادر از سرت نیفتد، نه به خاطر چادر که عزیزترینش می داری، به خاطر خودت که دانشگاه را با سالن مد اشتباه نگرفته ای و آمده ای تا صرفا درس بخوانی و فعالیت کنی، ...
 و به خاطر خودت که پسران دانشگاهتان ، تو را با عروسک های مد روز دانشگاه اشتباه نگیرند که بخواهند با هر بهانه ای نزدیکت شوند...
 و تو همچنان دوست داری درس بخوانی، کلاس بروی، طراحی کنی، کارگاه شرکت کنی، اردو بروی ، ... و زندگی کنی، با چادر!
 ازدواج که کردیم، مهمانی هایی که باید  به اجبار، خودمان را به عنوان تازه عروس زیبای رویایی فرض می کردیم تا در خانواده همسرمان، ناچارا بدرخشیم، رقابت هایی که با دختران و زنان دیگر ایجاد می شد و ما نا خواسته وسط ماجرا بودیم، سفرهایی که با فامیل می رفتیم، تولد ها و میهمانی هایی که شرکتمان در آنها اجباری بود، همه جا و همیشه باید مدام در کلنجار می بودی، هم با خودت و هم با دیگران.
 که تو هنوز دوست داری چادر حریم تو باشد با نامحرم
حتی اگر این نامحرم، فامیل باشد، که تو هنوز دوست داری چادر چتر حفاظ تو باشد از نگاه های گاه و بیگاه نامحرمانی که در اطرافت حضور دارند، که تو هنوز چادر سر کردنت را دوست داری چه مشکی اش باشد و چه رنگی که هر دفعه قرار است با رنگ لباس ها و روسری ات ست شود...
اما باید تحمل کنی وقتی می شنوی "چادر اذیتت نمی کنه؟"
 در حالی که تو دوست داری هنوز هم مهربان باشی و باعث اذیت دیگران نشوی، گرچه چادر تو را هم اذیت نمی کند. بلکه مهربان ترت می کند تا زنان دیگر در حضور تو آرامش داشته باشند همسرشان توجهش جلب نمی شود...
 اما با این همه؛ باید تحمل کنی وقتی می بینی دختران و زنان فامیل، گاه و بیگاه، با بهانه و بی بهانه، با کمال بی تفاوتی به دیگران و در اوج نامهربانی، چادر از سر در می آورند ، تا مثلا زیبایی هایشان مخفی نماند (حالا برای چه کسی معلوم نیست)
باید تحمل کنی حرف های زنان و دخترانی را که مدام شکایت دارند "اگر شوهرم چیزی نگه، میخوام چادرم رو بردارم. چادر به نظر من چیز اضافی ایه"
باید تحمل کنی ، وقتی تو چادر را دوست داری و با بودنش آرام می شوی،و البته مهربان تر... ...
 حتی اگر تنها مونث چادری کل مهمانی فامیلی تان یا جمع حاضر باشی
  • همنام مادر سادات
۳۰
مرداد
آیا کفش های پاشنه بلند خانم ها که تولید صدا می کنند با خلخال هایی که زمان پیامبر زنان به پایشان می بستند برابر نیست.   -------------------------------------------------------------------------------   یکی از سفارش هایی که به زنان آیه 31 سوره نور شده ، پرهیز از حرکات و رفتارهای تهییج کننده شهو از جمله راه رفتن تحریک آمیز است. «و لا یضربن بارجلهن لیعلم ما یخفین من زینتهن ؛ و [زنان] نباید پاهای خود را [آن گونه بر زمین] بزنند تا آن چه از زینت هایشان مخفی می کنند دانسته شود.» این بخش از آیه به این نکته اشاره دارد که زنان مسلمان نهایت دقت و عفت را در دوری از اموری که آتش شهوت را در دل مردان شعله ور می سازد و ممکن است آنان را از جاده عفت منحرف کند، داشته باشند.(تفسیر نمونه، آیت الله مکارم شیرازی و دیگران، ج 14 ، ص 441) از این بخش از آیه چند نکته برداشت می شود: 1. زنان مؤمن، موظف اند به هنگام راه رفتن ، به گونه ای گام بردارند که زینت هایشان (چون خلخال) بر نامحرمان آشکار نشود. 2. هر گونه حرکت و رفتاری که موجب آگاهی نامحرمان از زینت های زنان مؤمن شود، بر آنان حرام است. 3. زنان مؤمن، وظیفه دارند از هرگونه رفتار تحریکت آمیز و جلب کننده توجه نامحرمان به سوی خویش پرهیز کنند. 4. بر زنان مؤمن ، پوشاندن پا تا مچ و زینت های آن (مانند خلخال) واجب است.(تفسیر راهنما، اکبر هاشمی رفسنجانی و جمعی از محققان مرکز فرهنگ و معارف قرآن، ج 12، ص 254) حاصل آن که همان طور که نشان دادن خلخال جایز نیست ، راه رفتن به گونه ای که باعث تهییج مردان و جلب توجه آنان به دیدن زینت های پنهان زن می شود ، نیز جایز نیست. کفش های پاشنه دار با خلخال تفاوت دارند، خلخال بالای مچ پا بسته می شود و خود یک نوع زینت پنهان محسوب می شود؛ اما کفش پاشنه دار به خودی خود زینت به حساب نمی آید؛ البته چنانچه کفش پاشنه بلند، باعث تهییج و تحریک و جلب توجه مردان شود از باب مهیج بودن حرام خواهد بود. لذا فقیهان فتوا داده اند: «کفش پاشنه بلند اگر موجب تهییج نامحرم شود اشکال دارد.»   تبیان
  • همنام مادر سادات
۳۰
مرداد
آرایش بانوان در اسلام چه حکمی دارد؟ ------------------------------------------------------------------------------- اگر زینت محسوب شود باید از نامحرم پوشیده شود. از نظر اسلام زن فقط میتواند برای شوهر و محارمش زینت کرده و خود را آرایش دهد؛ اما در هنگام بیرون رفتن از منزل و بین نامحرمان این کار جایز نیست و باید خود را کاملاً بپوشاند و اگر عمدا برای نامحرم باشد کار حرام مرتکب شده و گناه بزرگی کرده است. در بعضی از روایات آمده است «اگر زن هنگام رفتن بیرون خودش را معطر کند و بوی بدنش به مشام نامحرم برسد، مورد لعن و نفرین خدا و ملائکه واقع میشود و باید بعد از برگشتن توبه نماید». و مستحب است قبل از توبه غسل هم بکند و بین اقسام و موارد آرایش فرقی نیست؛ چه برای چشم باشد و چه ابرو و.... در این حکم بین دوشیزگان و بانوان تفاوتی نیست.
  • همنام مادر سادات