حجاب حق من ، انتخاب من ، زندگی من

چادر عزیزم؛ تو فرم عاشقی منی.... هرکه مرا ببیند میفهمد که من عاشق حضرت مادر شده ام

حجاب حق من ، انتخاب من ، زندگی من

چادر عزیزم؛ تو فرم عاشقی منی.... هرکه مرا ببیند میفهمد که من عاشق حضرت مادر شده ام

سلام....
این وبلاگ درموردحجابه....چیزی که متاسفانه توجامعه مون روز به روز داره کمرنگ و کمرنگ ترمیشه...
اما گاهی اوقات سعی می کنم یه زنگ تفریح کوچولو داشته باشیم و درمورد چیزای دیگه هم مطلب قرار میدم...


.
#همیشه_عشق_باشد_همیشه_برکت
#پروازی_ام
.
.

کلمات کلیدی

خانم ر، ح معلّمه تهران

چهارشنبه, ۲۹ مرداد ۱۳۹۳، ۱۰:۰۶ ق.ظ
به هر حال کلاس چهارم و پنجم گذشت و من از پدر و مادرم خواستم چادرى نو، برایم بخرند
 و با خود عهد کردم که در مدرسه جدید از ابتداء چادر سر کنم و چنین هم کردم
و همین امر باعث جدا شدن من از دوستان سالهاى قبلى ام شد و نیز جدا شدن راه زندگى ام.
 آنها کم کم دخترانى بى قید و بند و منحرف شدند و سر راه مدرسه به هر کس و ناکسى مىخندیدند (هم از روى نادانى به عواقب کارشان و هم به علت بى خبرى از حالات و احوال درونى مردان و جوانان، و شاید به قصد لذّت نفسانى خود)
 اما من سرم را پایین انداخته، رویم را محکم مىگرفتم و به تنهایى به مدرسه مىرفتم.
 و همین چادر، مرا از گمراهى که در اثر دوستى با آنها دامنگیرم مىشد نجات داد.
البته حجابم شُل و سفت مىشد تا بعد از انقلاب، و هم اکنون (بخصوص بعد از آشنایى با حقایق) مانند یک حصار محکم بدان نیازمندم.
 در سایه آن احساس امنیت مىکنم و به قول گروهى از بانوان مؤمنه حقیقى، چادر براى ما نه تنها سنگینى نیست، بلکه با آن احساس آرامش مىکنیم اگر نگاه آلوده اى ما را تعقیب کند، با محکمتر گرفتن آن، او را از خود مىرانیم و مىفهمانیم که اجازه نامردى ندارد.
  • همنام مادر سادات

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی