چادرقشنگ من
يكشنبه, ۸ تیر ۱۳۹۳، ۱۰:۰۵ ق.ظ
داشتم کمدم رونگاه میکردم...
رنگ های مختلف وجورواجور...
فکرمیکردم چه رنگی بپوشم...
که ی نگاهی بهش کردم ...
وگفتم: مشکی زیبای من...دوستت دارم...
حجاب حق من ، انتخاب من ، زندگی من
چادر عزیزم؛ تو فرم عاشقی منی.... هرکه مرا ببیند میفهمد که من عاشق حضرت مادر شده ام
طبقه بندی موضوعی
-
داستان
(۲۰) -
چادر وحجاب
(۳۹) -
زنگ تفریح
(۴) -
آزاد
(۴۴) -
سوال واحکام
(۷) -
حجاب در روایات وحجاب نزدائمه اطهار
(۱) -
چادر
(۸) -
حجاب حق من،انتخاب من،زندگی من
(۸) -
عاشقانه های مذهبی
(۳) -
خدا
(۳) -
ائمه ی اطهار
(۲) -
شهدا
(۴) -
عاشقانه های شهدایی
(۱)
بایگانی
- آذر ۱۴۰۰ (۴)
- تیر ۱۳۹۸ (۲)
- خرداد ۱۳۹۸ (۲)
- ارديبهشت ۱۳۹۸ (۳)
- فروردين ۱۳۹۸ (۴)
- شهریور ۱۳۹۴ (۱)
- خرداد ۱۳۹۴ (۱)
- ارديبهشت ۱۳۹۴ (۱)
- فروردين ۱۳۹۴ (۱)
- بهمن ۱۳۹۳ (۴)
- آذر ۱۳۹۳ (۱)
- آبان ۱۳۹۳ (۱)
- شهریور ۱۳۹۳ (۲۰)
- مرداد ۱۳۹۳ (۱۷)
- تیر ۱۳۹۳ (۹)
- ارديبهشت ۱۳۹۳ (۷)
- اسفند ۱۳۹۲ (۱۶)
- بهمن ۱۳۹۲ (۱۸)
آخرین مطالب
-
۰۰/۰۹/۱۵اعلام پایان فعالیت وبلاگ
-
۰۰/۰۹/۱۲نماز شب
-
۰۰/۰۹/۱۰🌸شهیدانه🌸
-
۹۸/۰۴/۲۵چه کسی گفته چادری ها عطر نمیزنند؟
-
۹۸/۰۴/۰۵به نام او
-
۹۸/۰۳/۱۳#عاشقانه_های_شهدایی
-
۹۸/۰۳/۰۸میخواهم شبیه او باشم...
-
۹۸/۰۲/۳۱چادر مادر من فاطمه،شرطش عشق است
-
۹۸/۰۲/۲۲+
